جدول جو
جدول جو

معنی حکم انداز - جستجوی لغت در جدول جو

حکم انداز
تیر انداز چیره تیر انداز ماهری که تیر او خطا نکند
تصویری از حکم انداز
تصویر حکم انداز
فرهنگ لغت هوشیار
حکم انداز
تیرانداز ماهر که تیرش خطا نمی رود
تصویری از حکم انداز
تصویر حکم انداز
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
منظره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
منظره، دورنما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
مساحتی از صحرا یا دامنۀ کوه که چشم همۀ آن را ببیند، منظره، دورنما، چشم افکن، منظرۀ وسیع باصفا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلم انداز
تصویر قلم انداز
پاکلاغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
((~. اَ))
دورنما، منظره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
Prospect
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تیر بی ارزش که چون بیندازند جستجوی آن نکنند، تیر کوچکی است که پیکان باریکی دارد و بغایت دور رود: باز در مغرب یک اندازان زخون آفتاب پروز دراعه افلاک گلگون کرده اند. (مجیربیلقانی)، تیری که پیکان دو شاخ دارد تیری که بیکبار انداختن کار دشمن را بسازد: تازند برهدف سینه ما چرخ را هیچ یک انداز نماند. (اثیراخسیکتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک انداز
تصویر یک انداز
((~. اَ))
برابر، تیر کاری که با یک بار انداختن شکار یا دشمن را از پا درمی آورد
فرهنگ فارسی معین
تیرانداز ماهری که با یک بار تیر انداختن شکار یا دشمن را از پا درآورد، برای مثال ناوکی کز غمزۀ چشم یک اندازش بجست / گرچه از دل بگذرد پیکانش در بر بشکند (مجیرالدین - ۷۹)، کنایه از نوعی تیر کوچک
فرهنگ فارسی عمید